کد مطلب:295070 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:193

با نامگذاری صحیح عقیم نیز باردار می شود


در روایات نورانی اهل بیت علیهم السلام، افرادی را می یابیم كه با نیت برگزیدن نام «محمد» و یا «علی» برای فرزندان خود، صاحب پسر گشته اند در حالی كه قبل از آن، زنشان عقیم بوده است.

«شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرضه داشت مدتی از ازدواجم می گذرد، لكن بچه دار نمی شویم. امام علیه السلام فرمودند: پس از آمیزش این دعا را بخوان: «اللهم ان رزقتنی ولدا سمیته محمدا» خداوند به تو فرزندی عنایت خواهد كرد. آن شخص، دستور امام علیه السلام را عمل نمود، خداوند نیز به او پسری روز فرمود». [1] .


البته باید توجه داشت، شاید به علتی كه از تصور ما به دور است، تولد فرزند پسر، برای ما مصلحت نباشد و خداوند نخواهد كه ما صاحب فرزند پسر شویم، لذا در این درگاه اگر این دعای ما مستجاب نشد، نباید اصل دعا و یا حدیث آن را زیر سئوال ببریم. شاید ما دعا را با شرایط اصلی آن به جای نیاورده باشیم. دعا، صرف تلفظ اوراد نیست و شاید خداوند با هزاران دلیل كه از چشمان ما مخفی مانده است، استجابت دعا را مصلحت حال ما نمی داند. [2] در


هر صورت اگر دعای انسان در دنیا مستجاب نشد، به عنوان یك سرمایه ی معنوی (كه در روز قیامت به آن سخت نیاز است) در پرونده ی وی پس انداز می گردد.

بنابراین از مجموع مباحث مطرح شده در این فصل، می توان نتیجه گرفت كه اسامی همه ی اهل بیت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم، دارای چنین اثر معنوی است، لذا كسانی كه فرزند دختر می خواهند، می توانند نیست كنند چنانچه خداوند به آنها فرزند دختر عنایت نمود، نام او را فاطمه (و یا یكی از القاب آن حضرت) بگذارد و در انتظار لطف حضرت حق باشند، كه اگر مصلحت برای او بداند، دختری به او عنایت كند و گر نه، نه



[1] عن ابي عبداللَّه عليه السلام انه شكا اليه رجل: انه لا يولد له، فقال له: «اذا جامعت فلقل: «اللهم ان رزقتني ولدا، سميته محمدا». قال: ففعل ذلك، فرزق» وسائل الشيعه، ج 21، ص 377، ر 2734.

[2] اين جهان دار آزمايش است و فرزندار نشدن نيز يكي از بوته هاي آزمايش است. يكي از علماي كاشان كه از سلسله ي جليله ي سادات بود مي گفت: «اگر بچه دار نمي شويد زياد اصرار نكنيد شايد مصلحت چنين اقتضا مي كند و ادامه داد: ما بچه دار نمي شديم. زنهاي بي تقوا نيز زياد زنم را، زخم زبان مي زدند. كه بله اجاق شما كور است و سخناني از اين دست براي دوا و درمان به دكترهاي متخصص زيادي مراجعه نموده بوديم، اما چاره نيافتيم. تا اينكه بر اثر پيگيريهاي مصرانه ي همسرم، از اين دكتر به آن دكتر، پس از مدت مديدي از ازدواجمان خانمم باردار شد. براي معاينه به دكتر مراجعه كرديم. متوجه شديم مشكلي به وجود آمده كه دكترها مايل نيستند كه آن را مطرح كنند. ولي در عين حال پس از معاينه هاي تمعتد، به ما گفتند جنين بايد سقط شود. و گرنه مادر در هنگام زايمان از بين خواهد رفت مادر كه زخم زبانها شنيده بود حاضر به كورتاژ نشد. (كورتاژ در غير چنين مواقعي قتل عمد است و بس. يقينا اگر دادگاه، من و شما را به جرم قتل عمد محكوم نكند، ولي اولا دست زمانه تلافي مي كند و ثانيا در روز قيامت خداوند حاكم است و انتقام اين انسان كشي را خواهد گرفت.) مادر زخم زبان خورده مي گفت: من جانم را مي دهم ولي فرزندم را از بين نمي برم. همه مشتاق فرزنددار شدن ما بودند، لذا همه اين مطلب مهم را فراموش كردند بجز من، كه در دل خود آشوبي و صف نشدني داشتم. روز تولد رسيد همه خوشحال و من نگران. خبر آوردند فرزند متولد شده، اما... اما، مادر از دنيا رفته. همه را سيه پوش كرد.

همه به عزاداري مشغول بوديم. نوزاد نيز در زايشگاه بود. چند شب بعد، نوزاد، همان طور كه روي تختخواب بوده، غلطي مي خورد، و هنگام افتادن از تخت، پايش به تخت گير مي كند و.. خفه مي شود. واقعا قاتل اين دو كشتار وحشيانه چه كسي است؟ آيا كساني كه با به زخم زبان خود، اين زن بيچاره را مجبور به اين عمل غير عاقلانه نمودند، بي تقصيرند؟ عزيز دلم! گاهي چيزي مصلحت نيست و ما با اين عقل يك كيلو و نيمي نمي توايم علت آن را بفهيم. خداوند متعال حكيم است و هر چه انجام مي دهد بنابر مصلحت هايي است كه ما همه ي آنها را درك نمي كنيم. پس چه خوب است قدري در اين مواقع حساس تفكر نماييم، زيرا فهم اين نكته انسان را به مقام «رضا» و «صبر» نزديك مي گرداند.